حسن ملکشاهی؛ شارح حکمت مشاء
مرحوم ملکشاهی حدود ۱۵ سال، از سال ۱۳۵۲ مدیریت گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشکده الهیات را بر عهده داشت و مدتی نیز به عنوان استاد مدعو در دانشگاه پرینستون به تدریس میپرداخت. از اساتید دکتر ملکشاهی میتوان به فاضل تونی، ادیب نیشابوری، بدیع الزمان فروزانفر، کدکنی و مهدی الهی قمشه ای اشاره نمود.
او بسیار گزیده و البته تخصصی تألیف مینمود از اینرو تألیفات او به لحاظ تعداد زیاد نیست اما از نظر ارزش محتوایی و کلیدی بودن آن، هر یک از آنها به عنوان یک کتاب درسی برای دانش پژوهان فلسفه اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. در کارنامه مرحوم ملکشاهی یک کتاب تألیفی و شش ترجمه عالمانه در منطق و فلسفه اسلامی به چشم میخورد. همچنین چندین مقاله پژوهشی نیز از ایشان چاپ شده که در ادامه به معری اجمالی پنج مقاله مهم و کتابهای ایشان میپردازیم.
اولین کتاب مرحوم ملکشاهی که تنها کتاب تأایفی ایشان در فلسفه اسلامی بوده کتاب «حرکت و استیفای اقسام آن» است که در سال ۱۳۴۴ برای اولین بار توسط انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسید و بعدها پس از چاپ دوم آن در سال ۱۳۶۳ توسط انتشارات سروش، تجدید چاپ شد تا در سال ۱۳۷۶ برای آخرین بار منتشر شد. این کتاب در اصل همان رساله دکتری ایشان با نام «حرکت و استیفای اقسام آن و استقصاء آراء موجود در این باره» است که او در سال ۴۱ از آن دفاع نمود و با بازبینی دوباره، سه سال بعد به چاپ رسید. اساتید بزرگی از جمله غلامحسین صدیقی، محمود شهابی، حسینعلی راشد، محمد تقی مدرس رضوی هیأت رسیدگی به این پایان نامه بودند.
کتاب مذکور به صورت مبسوط به مسأله حرکت میپردازد. مسأله ای که همواره در تاریخ فکر بشر وجود داشته و در سیر خود موجب پیدایش عقاید گوناگون در باب ماهیت و وجود و اقسام آنها شده. مسأله حرکت از جمله مسائل عمده فلسفی است که در حکمت طبیعی از آن بحث میشود. مؤلف در پیشگفتار کتاب کوشیده تا جایگاه گفتگو حول بحث حرکت را در فلسفه معلوم و نمایان سازد و سپس پاسخ حکما را نیز در ادامه آورده که با وجود آنکه حرکت از قیود موضوع علم حکمت طبیعی است چرا در این کتاب در حکمت طبیعی از حرکت بحث میشود.
به نظر میرسد مؤلف در سراسر کتاب تلاش نموده بعد از تعریف و تحدید منطقی ماهیت مطلوب به روش فلسفی به گفتگو در این باب بپردازد که آیا اساساً بسیط در خارج وجود دارد و در صورت وجود خصوصیات وجودی و اقسام آن چیست و یا چنانکه حکمایی چون پارمنیدس، زنون، ملیسیوس، اعتقاد داشته و گفتهاند، حرکت در عالم خارج وجود نداشته و این یک خطای ذهنی بیش نیست. او همچنین بسیار تلاش نموده آراء حکماء مهم را در این زمینه به صورت مختصر بیان کند و به داوری و ارزش گذاری آنها بپردازد. (۱)
مرحوم ملکشاهی پس از تألیف این کتاب تمام تلاش خود را مصروف شرح، ترجمه و تبیین کتب مهم و درسی فلسفه اسلامی نمود که با عنایت به عناوین کتب و احاطه کم نظیر او بر حکمت مشاء تمایل او به این حکمت را میتوان به شکلی بارز تمیز داد اگر چه او همواره نیم نگاهی نیز به مشرقیت داشته است. (۲)
همانطور که گفته شد این تنها کتاب تألیفی او بود اما شروح و ترجمه های ایشان کم ارزشتر از تألیف نیست. به این دلیل که فهم فلسفه نیز خود فلسفه است مانند حکمت که علم اعلی ست و رسیدن به آن جز برای عده قلیلی امکان ندارد. از دیگر سو چون در فلسفه و حکمت اسلامی سعی بر تأله و تشبه به خداست و نمیتوان به هر قیمتی نوآوری نمود شرح و انتقال فهم حکما از حکمت و فلسفه الهی کم از نوآوری و بداعت نخواهد داشت و این برخلاف آن چیزی است که در طول تاریخ فلسفه در جهان غرب جریان داشته و هر کس حتی با ویران کردن پایه های دست آوردهای گذشته فلاسفه به نوآوری میپرداخته. همچنانکه بزرگترین فیلسوف اسلامی قرن اخیر ایران، حاج ملاهادی سبزواری یا علامه محمد حسین طباطبایی یا آقا علی مدرس طهرانی نوآوریهای بسیاری نداشتهاند و در حالیکه فلسفه را عمیق فهمیده بودهاند مقداری نیز نوآوری نمودند. بنابراین در حکمت اسلامی کسانی که فریاد نوآوری داشتهاند تعداد قلیل و اندکی هستند و از این روست که امثال دکتر ملکشاهی در سیر این حکمت به سوی آینده اهمیت ویزه و ضرورت وافر مییابند تا با انتقال این حکمت الهی به آیندگان بستر به وجود آمدن حکمای الهی دیگر را به وجود آورند. (۳)
دکتر ملکشاهی اگر چه سنت قدیمی شرح نویسی را امتداد میداده اما شیوه شرح نویسی او تفاوتهایی با شیوه قدما داشته و در تنظیم شروح خود از استانداردهای جدید نگارش نیز بهره میبرده که این خود علاوه بر افزودن به ارزش شرح او آثار قدما را به عنوان یک کتاب درسی درآورده و در دسترس فلسفه آموزان قرار میدهد. به عنوان نمونههایی از این ویژگیهای بارز میتوان به تنظیم نمایه از مصطلحات و توضیح مختصر آنها در پایان کتاب و همچنین بیان آرای دیگر حکما در مورد هر یک از مباحث اشاره کرد.
شروح دکتر ملکشاهی عموماً از نوع غیر مزجی است یعنی مانند شرح قطب رازی که از همین گونه است، یک قسمت یا یک پاراگراف را آورده، ترجمه نموده سپس به ایجاز و به روشنی آن را شرح میدهد. این نوع شرح در مقابل نوع دیگر یعنی شرح مزجی قرار میگیرد که در آن چند لغت و جمله آورده شده و شرح داده میشود.
شرحهای اولیه همیشه مختصر بوده و تنها در زمان نزدیک به آن قابل فهم بودهاند چرا که هر چه به دوران تألیف هر شرح به خصوص نزدیک میشویم سنت و روح گفتار خاص آن هنوز جریان داشته و با دور شدن از دوران تألیف آن متن به شرحی دیگر نیازمند میشویم. از سوی دیگر در گذشته مطالب برای خواص نوشته میشد و مبتنی بر سنت فلسفه و دیگر آرای نویسنده بود بنابراین ضروری است شارح به نوع اندیشه آن روزگار و دیگر آرای مؤلف تسلط کامل داشته باشد چرا که در فلسفه هر مسأله یک پرونده مخصوص به خود دارد که تمام فلاسفه در مورد آن بحث کردهاند و شارح میبایست با برخورد به یک مسأله به تمام آن پرونده احاطه داشته باشد و دیگر آثار و اقوال مؤلف را نیز دیده و فهمیده باشد چرا که حتماً ردپایی از آن گفته در دیگر آثار او هم قطعاً وجود داشته است. (۴)
کتاب «ترجمه و تفسیر تهذیب المنطق تفتازانی» دومین کتاب مرحوم ملکشاهی است که در سال ۱۳۵۶ توسط انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسید. این کتاب اثر ملا سعد الدین مسعود بن عمر تفتازانی، فقیه، متکلم، منطق دان و ادیب قرن هشتم هجری، از علمای بنام خراسان بوده که این کتاب را برای آموختن به فرزند خود به نگارش در آورده. تفتازانی در نساء خراسان متولد شد و نزد اساتیدی چون عضدالدین ایجی و قطب الدین رازی تلمذ نمود. او در شانزده سالگی اولین کتابش را با نام «تصریف غری» تألیف کرد و «شرح رساله شمسیه» که او در سال ۷۷۲ در تربت جام نوشت از دیگر آثار اوست. تفتازانی در سال ۷۹۱ در سمرقند درگذشت. (۵)
بعد از نایاب شدن چاپ دوم کتاب که در سال ۱۳۶۱ تجدید چاپ شده بود استاد محمد محمدی مقدمه ای بر آن نوشت و مؤلف با تجدید نظر در چاپ دوم و با افزودن فهرست کتب، اعلام و شرح اصطلاحات، آن را در سال ۱۳۶۳ برای سومین بار به چاپ رساند. از آنجاییکه این کتاب از چند صد سال پیش یکی از کتابهای مهم و از بهترینهای منطق قدیم که معروف به منطق ارسطویی است، بوده بارها با نام «تهذیب المنطق و الکلام» و با شرحهای گوناگون که بالغ بر صد شرح و حاشیه میرسد، تنسیخ و چاپ شده و همواره از کتابهای مهم منطقی در داخل و خارج به شمار میآمده است. کتاب مذبور شامل بخشی در علم کلام نیز میشده که این بخش به دلیل آنکه بیشتر آراء شخصی تفتازانی را در بر داشته چندان مورد توجه نبوده. (۶) کتاب «تهذیب المنطق» تفتازانی که در هند به کتاب درسی مبدل شده بود، اولین بار در سال ۱۲۴۳ ه ق با حاشیه نجم الدین ملا عبدالله یزدی در زمان شاه طهماسب بدون بخش کلام به چاپ رسید. این کتاب شامل یک مقدمه، پانزده فصل و خاتمه است و بعد از چاپ سوم ترجمه و تفسیر آن توسط مرحوم ملکشاهی، او «شرح و ترجمه اشارات و تنبیهات» را به عنوان اثر دیگر خود به بازار نشر ارائه داد.
کتاب «اشارات و تنبیهات» آخرین اثر فلسفی ابن سینا و تنها اثر اوست که در فصل آخر آن به تصوف و عرفان پرداخته است چنانکه منتقد معروف و سرسخت وی، فخررازی را نیز به تحسین واداشته. فخر رازی در مورد سه باب آخر اشارات و تنبیهات ابن سینا که به تصوف و عرفان پرداخته، میگوید ابن سینا در این سه باب چنان علوم و معارف صوفیه را مرتب کرده که پیش از او کسی چنین نکرده و بعد از او نیز کسی بدان نیفزوده است. (۷)
در این کتاب علاوه بر جنبه های کلامی اندیشه ابن سینا، نیم نگاه های شیخ الرئیس به اشراق مانند دیدگاه او در مبحث نفوس فلکی از قول مشائیان نیز به چشم میخورد. به جهت تسهیل در تعلیم و تعلم شیخ الرئیس همانند معلم اول بحث طبیعیات را بر الهیات مقدم دانسته و از همین روست که نام سر فصلهای کتاب را نمط به معنای سفره گسترده شده نامیده. طرز بیان ابن سینا در کتاب رمزی و اشاره ای بوده و آن را برای خواص آماده دریافت نوشته است (۸)
جلد اول کتاب «ترجمه و شرح اشارات و تنبیهات» به ترتیب شامل طبیعیات، الهیات و در آخر عرفان و تصوف و جلد دوم آن به علم منطق اختصاص یافته و در سه گفتار و ده نمط به چاپ رسیده که شامل دو بخش ارزشمند، یکی تفسیر معانی و لغات و اصطلاحات و فهرست موضوعی به قلم شارح است که در پایان جلد دوم ضمیمه شده.
۱۱۱ نوشته به ابن سینا منصوب است که از این میان کتاب آخر او برجستهترین اثر اوست که با نثری ادبی و شیوا به زبان عربی تألیف یافته. اصل این کتاب بار اول در سال ۱۸۹۲ م توسط ژ فورژه در لیدن و بار دوم به شکل بهتری در سه جلد و چهار بخش همراه با شرح خواجه نصیر الدین طوسی، به کوشش سلیمان دنیا از ۱۹۵۷ م تا ۱۹۶۰ م در قاهره به طبع رسید. (۹)
در سالهای بعد از آن دکتر ملکشاهی سه کتاب از فارابی را به شکل شایسته ای به سیاق کارهای گذشته و حتی پخته تر ترجمه و شرح نمود که در اولین آنها کتاب معروف فارابی «السیاسة المدنیة» بود که برای بار اول در سال ۱۳۷۶ توسط انتشارات سروش به چاپ رسید.
حکیم ابو نصر فارابی متأخر کندی و هم عصر محمد بن زکریای رازی بود. فارابی نزد ابوبشرمتی بن یونس، منطق دان بزرگ و ابوبکربن سراج عالم معروف نحو تلمذ نمود و در مکتب بغداد در محضر یوحنا بن جیلان با فیلسوفان یونانی و آنچه طی یک قرن از آنها ترجمه شده بود آشنا شد. (۱۰) اگرچه شکل اندیشه فارابی همان اندیشه ارسطویی است اما او از ارسطو به سیاق و روش خودش بهره برده چنانکه در کتاب «الحروف»، فارابی به نقد اساس مکتب فکری و استدلالی ارسطو میپردازد. (۱۱) از آنجا که فارابی شیوه های افلاطونی، ارسطویی و نوافلاطونی را برای اولین بار با شیوهها و مبادی اعتقادی اسلامی به شکل سازگار و هماهنگ مدون نموده و بر این اساس قامت فلسفه اسلامی را برافراشت، به درستی میتوان او را بنیانگذار فلسفه اسلامی دانست. (۱۲)
حکیم فارابی به دلیل شرحهای ارزندهاش بر آثار فلسفی و منطقی معلم اول (ارسطو) به معلم ثانی معروف شد تا آنجا که شهرتش تا اروپای قرون وسطی نیز رسیده و بسیاری از آثار او به زبانهای اروپایی ترجمه شد. (۱۳)
«شرح و ترجمه السیاسة المدنیة» توسط مرحوم ملکشاهی برای آنکه یادگیری را تسهیل کند در دو گفتار منظم شد. گفتار اول که در ۱۳ فصل است در نمایاندن گونه های هستیها و جایگاه های آنهاست و گفتار دوم در ۱۲ فصل در گونه های سیاست و کشورداری داریست. (۱۴)
به عقیده فارابی جان آدمی ابتدا مادی و هیولانی است که با کنشهای عقل فعال (خداوند) و بخششهای او بر جان آدمی و بعد از گذشتن او از مراحل سه گانه هیولانی، بالملکه و بالفعل، اندک اندک از نارسایی به کمال و عقل مستفاد میرسد. (۱۵)
فارابی از میان تألیفات خود دو کتاب «السیاسة المدنیة» و «سیرت فاضله» را در دانش الهی و دانش کشورداری نوشته و در آنها کوشیده وحی را از فلسفه جدا و کشورداری را به دوگونه فاضله و غیر فاضله طبقه بندی نماید. به توصیه او تدبیر مدینه و سر و سامان دادن به کشورداری به خوی های شاهانه و سنتهای پیامبرگونه سخت محتاج است. او به توصیف مشخصات همه نظامها پرداخته و تنها مدینه فاضله را شایسته نامیدن مدینه میداند (۱۶) و از همین روست که اسم کتاب را به صورت اسم مفرد آورده. (۱۷)
کتاب مذبور از آنجاییکه برای اولین بار در سال ۱۳۴۶ ه ق با وجود نقصهای فراوان در حیدرآباد دکن منتشر شده، بیشتر مستشرقان با همین نام آن را میشناسند و از آن نام بردهاند (۱۸) در حالیکه قدمای مسلمان بعضاً به نامهای متفاوت و مشابه دیگری نیز اشاره کردهاند مثلاً ابن ابی اصیبعه در «عیون الانباء» اسم آن را «السیاسات المدنیه و یعرف بمبادی الموجودات» ذکر کرده. (۱۹)
تنها یکسال بعد (۱۳۷۷) از «السیاسة المدنیة» مرحوم ملکشاهی برای بار اول کتاب «الفاظ المستعمله فی المنطق» را توسط انتشارات سروش منتشر نمود. گویا فاصله چند سالی که او بعد از «اشارات و تنبیهات» فقط مقالاتی به چاپ رساند، در حال کار به روی کتب مهمی از فارابی بوده چرا که شرح و ترجمه دقیق و عالمانه او با آن دقت و حوصله ای که آشنایان او از او ذکر میکنند ممکن نیست تنها در یکسال برای چاپ آماده شده باشد.
کتاب «الالفاظ المستعملة فی المنطق» که به آن الالفاظ نیز گفته میشود بخش دوم کتابی با نام «الاوسط الکبیر» یا «المختصر الکبیر» از فارابی است که فصل اول آن «التنبیه علی سبیل السعادة» و بخش سوم آن «المقولات» نام دارد. از آنجا که به زعم فارابی صناعت اعراب و نحو بیانگر معانی هستند پس به این دلیل برای ورود به منطق دانستن آنها ضرورت مییابد، در این کتاب به بحث درباره الفاظ میپردازد چرا که به بیان او چون قوانین اعراب از بروز اشتباه انسان در تلفظ و تشخیص معانی کلمات جلوگیری میکنند میتوان با به کارگیری آنها مانند منطق از لغزش جلوگیری نمود. (۲۰)
ژان ژولیو فارابی شناس شهیر فرانسوی درباره این کتاب معتقد است چون فارابی تلاش میکرده تا منطق یونانی را با نحو عربی و فرهنگ اسلامی هماهنگ سازد، در این کتاب واژه های منطقیای را نگاشته است که متضمن واژههایی ابزاری است که به اسامی یا افعال ضمیمه میشوند. (۲۱)
بعد از کتاب الالفاظ وقفه ای در چاپ کتاب دیگر فارابی افتاد و استاد ملکشاهی قبل از انتشار ترجمه و شرح «فصول منتزعه فارابی» کتاب «اثولوجیا» ی فلوطین را برای اولین بار با ترجمه و شرح فارسی خویش در سال ۱۳۷۷ توسط انتشارات سروش منتشر ساخت.
تا سال ۱۸۸۳ م کتاب «اثولوجیا» به ارسطو منصوب بود اما در این سال والنتین روزه ثابت کرد که اثر فلوطین، بنیانگذار فلسفه نو افلاطونی اسکندرانی که در کتب اسلامی به شیخ الیونانی متصف شده است، میباشد. این کتاب بخشی از تاسوعات فلوطین است که او بعد از ۵۰ سالگی به خواهش شاگردانش تألیف نمود که در حقیقت شامل یادداشتهای او برای تدریس بود ولی از آنجاییکه فلوطین در آن زمان به دلیل ناتوانی چشمانش نتوانسته بود آنها را بخواند و تصحیح کند فهم آنها برای دیگران سخت بوده، فرفوریوس، شارح غاطیقوریاس ارسطو منظم کردن آثار او را به عهده گرفت. (۲۲)
فلوطین در زمان خود با اعتقاد به اینکه حقیقت با مادیت برابر نبوده و یک امر معنوی و روحانی است به مبارزه با مادیت، ثنویت و شکاکیت برخاست و باورداشت یگانه حقیقت عالم، روحانی، شک ناکردنی اما قابل شناخت است. فلوطین به وجود سه جوهر یا اقنوم عقیده داشت: نفس یا روان، روح یا عقل، خدا یا احد غیر محضی که از گمان، قیاس، وهم و هستی برتر است. او با درآمیختن فلسفه افلاطون و ارسطو با فلسفه رواقیان، فلسفه نوافلاطونی را که رنگ عرفانی و دینی هم دارد بنا نمود تا جاییکه در ادامه، این فلسفه بر دنیای مسیحیت تأثیر بسیاری گذاشته و در فلسفه قرون وسطی و رنسانس نفوذ نمود. (۲۳)
ابن سینا حکیم ایرانی و مشائی، این کتاب را شرح نمود که به کوشش عبدالرحمن بدوی در سال ۱۹۷۸ م در کویت به چاپ رسید. کتاب اثولوجیا را عبدالمسیح بن عبدالله حمصی ناعمی، مترجم مسیحی آثار ارسطو که در قرن ۲ و ۳ هجری قمری، هم عصر کندی و در دوران اوج نهضت ترجمه در سرزمینهای اسلامی میزیست، به عربی ترجمه نموده. (۲۴) چهار سال بعد از این کتاب، در سال ۱۳۸۲ آخرین کتاب مرحوم ملکشاهی با همان سبک و سیاق گذشته و به همان منوالی که او سالها عمر خود را صرف آماده سازی متتون درسی قدیمی نموده بود کتاب «فصول منتزعه ابو نصر فارابی» را ترجمه و شرح نموده توسط انتشارات سروش منتشر ساخت و بعد از آن درکنار تدوین مقالات، در هر چاپ از آثارش به بازنگری در آنها پرداخت.
کتاب «فصول منتزعه ابونصر فارابی» علاوه بر مقدمه ای از شارح آن، دکتر ملکشاهی و فصلی به عنوان لغتنامه در ۱۰۰ فصل تنظیم شده. این کتاب فارابی به نامهای دیگری نیز خوانده شده: ۱- فصول فلسفیة منتزعة من کتب الفلاسفه ۲- الفحص المدنی ۳- فی فصول المنتزعه للاجتماعات ۴- فصول مما جمعه من کلام القدمه ۵- فی اجتماعات المدنیة ۶- جوامع السیاسة.
مرحوم ملکشاهی عنوان فصول را بر اساس موضوع و محتوای هر فصل انتخاب کرده که موضوع کلی تمام آنها را میتوان در چهار محور برشمرد: اول حکمت عملی، دوم سیاست مدن و سوم دانش اخلاق و تدبیر منزل، با اهتمام به شناخت مبدأ و ویژگیهای آنها. (۲۵)
استاد دکتر حسن ملکشاهی علاوه بر این هفت کتاب ارزشمند چندین مقاله علمی پژوهشی نیز به رشته تحریر در آورده که در این مقال به بررسی مختصر پنج مقاله او که در مجله پژوهشی دانشکده الهیات دانشگاه تهران، فصلنامه «مقالات و بررسیها»، به طبع رسیده میپردازیم.
یکی ازبهترین مقالات ایشان به زعم نگارنده، مقاله «اشارات و تنبیهات ابن سینا» است که در دفتر پنجم مجله شماره بهار و تابستان سال ۱۳۵۰ ش در صفحات ۵۷ تا ۷۲ به چاپ رسید و ادامه آن با عنوان «بررسی اشارات و تنبیهات از دیدگاه خواجه نصیر الدین طوسی و فخرالدین رازی» دردفتر ۷ و ۸، پاییز و زمستان همان سال منتشر شد. نویسنده مقاله در مقاله اول به معرفی کتاب «اشارات و تنبیهات» ابن سینا میپردازد و در مقاله دوم به عنوان مکمل به بررسی و توضیح نظریات فلسفی ابن سینا از خلال شرح خواجه نصیرالدین طوسی و فخرالدین رازی، دو تن از بزرگترین شارحان این کتاب ارزشمند پرداخته و آنها را بازبانی ساده و روشن ارزیابی میکند.
در دفتر ۲۵ و ۲۶ همان مجله مقاله «ابن سینا و تحول منطق ارسطو» آمده که این مقاله را نگارنده عیناً در پیشگفتار کتاب «ترجمه و تفسیر تهذیب المنطق تفتازانی» نیز آورده است. او در این مقاله سعی دارد با دلایلی ثابت کند بعد از اینکه ارسطو مباحث پراکنده منطق را گردآوری کرده، برخلاف نظر ابن خلدون این امام فخر رازی و فضل الدین خونجی نبودند که منطق ارسطویی را در دوره های اسلامی تکمیل نمودند بلکه تغییرات و تحولات منطق صوری توسط ابن سینا انجام گرفته و دیگران از وی تقلید کردهاند.
با وجود اینکه مرحوم ملکشاهی به آثار و افکار مشائیان بسیار توجه داشت او مقاله ای با عنوان «بررسی افکار خاص سهروردی در حکمة الاشراق» تألیف نموده که در ابتدای آن شرح حالی ازسهروردی را آورده و سپس به معرفی کتب او با تکیه بر معرفی حکمة الاشراق میپردازد و در فرازی دیگر به طور مختصر و مستقل، روش سهروردی را در این کتاب بررسی مینماید. در بخش بعد، فهرست وار و فشرده مطالب کتاب را ذکر و بعد از آن در دو بخش منطق و فلسفه، اصول عقاید سهروردی را با احاطه بر آثار او بررسی مینماید. در بخش بعد از آن نظریه اصالت ماهیت سهروردی را شرح و معرفی کرده و در قسمت آخر به معرفی منابع سهروردی در حکمة الاشراق میپردازد و با بیان چهار منبع حکمت نوافلاطونی، حکمت ایران، تصوف و حکمت مشاء برای عقاید و آراء سهروردی، نحوه استفاده شیخ اشراق را از این منابع به طور مختصر بررسی مینماید. خلاصه ای ازاین مقاله در دفتر ۳۰ همان مجله که ویژه نامه ای به زبان عربی بود نیز مندرج شد.
مقاله مهم دیگر او «تحقیقی درباره قضیه و تصدیق و رابطه بین آنها» نام دارد که آن را میتوان ماحصل چند سال تجربه تدریس و چکیده تحقیق او برای تدوین کتاب «ترجمه و تفسیر تهذیب المنطق تفتازانی» به عنوان کاری تطبیقی دانست.
ملکشاهی به روال گذشته در حال کار بر روی «الشفاء» ابن سینا بود که این کتاب هرگز به چاپ نرسید چرا که او در ۱۹ فروردین سال جاری بدرود حیات گفت. خدمات ارزنده این دانشمند گوشه گیر و بی سر و صدا را ارج مینهیم و یادش را گرامی میداریم.
پی نوشت ها :
1) ملکشاهی، حسن، حرکت و استیفای اقسام آن، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول ۱۳۴۴، مقدمه مؤلف ص الف تاج
2) گفتگوی دکتر غلامرضا اعوانی با شبکه گفتگو، برنامه سوفیا در تاریخ ۲۹ فروردین ۸۷
3) همان
4) همان
5) دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۲، مدخل تفتازانی
6) ملکشاهی، حسن، ترجمه و تفسیر تهذیب المنطق تفتازانی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، تهران ۱۳۶۳، ص ۱۶ –۱۷
7) ملکشاهی، حسن، ترجمه و شرح اشارات و تنبیهات، تهران، انتشارات سروش، ویرایش دوم ۱۳۶۸، جلد اول، مقدمه ص ۷
8) همان ص ۸
9) دایرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، انتشارات دایرة المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، تهران، ۱۳۷۷، جلد ۴، مدخل ابن سینا ص ۹، تألیف دکتر شرف الدین خراسانی
10) آقایانی چاووشی، جعفر، کتابشناسی توصیفی فارابی، انتشارات هرمس و مرکز بین المللی گفتگوی تمدنها، چاپ اول، ویرایش دوم، تهران ۱۳۸۳، مقدمه ژان ژولیو
11) همان، همانجا
12) همان، پیشگفتار مؤلف ص ۱۸
13) همان، پیشگفتار مؤلف ص ۱۹
14) فارابی، ابونصر، السیاسة المدنیه، ترجمه و شرح حسن ملکشاهی، انتشارات سروش، چاپ اول، تهران ۱۳۷۶، مقدمه شارح ص ۱۸
15) همان، مقدمه شارح، ص ۹
16) همان، ص ۱۳
17) همان، ص ۱۷
18) همان، همانجا
19) ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، شرح و تحقیق دکتر نزار رضا، منشورات دارالکتبه الحیاة، بیروت، بی تا، ص ۶۰۹
20) فارابی، ابو نصر، الالفاظ المستعمله فی المنطق، ترجمه و شرح حسن ملکشاهی، انتشارات سروش، چاپ اول ۱۳۷۷، مقدمه شارح ص ۱۲
21) آقایانی چاووشی، مقدمه ژان ژولیو، ص ۱۲
22) فلوطین، اثولوجیا، مترجم عربی ابن ناعمه حمصی، ترجمه و شرح فارسی حسن ملکشاهی، انتشارات سروش، چاپ اول ۱۳۷۷، مقدمه ملکشاهی، ص ۵-۱۰
23) همان، همانجا
24) نک: دایرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران ۱۳۷۷، ج ۶، ص ۲۰، ذیل ابن ناعمه
25) فارابی، فصول منتزعه ابو نصر فارابی، ترجمه و شرح حسن ملکشاهی، انتشارات سروش، چاپ اول تهران، ۱۳۸۲، مقدمه ملکشاهی
منبع: سایت نصور
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}